داناکداناک، تا این لحظه: 11 سال و 5 ماه و 15 روز سن داره

دنیای داناک

داناک دیگه بزرگ شده

1402/3/1 23:21
نویسنده : Danak
279 بازدید
اشتراک گذاری

سلام من داناک هستم خیلی وقت بود که کسی وبلاگم رو به روز نکرده بود  برای همین خودم اومدم تا به روزش کنم چون دیگه خوندن و نوشتن یاد گرفتم و خودم دارم مینویسم.

من 10 سالو5 ماهو 30 روزمه من کلاس اول و دوم و سوم و چهارم رو پشت سر گذاشتم الان میخوام کلاس اولم رو براتون تعریف کنم روز اول مدرسه یعنی روز شکوفه ها خیلی خوش گذشت چون همش تفریح و بازی بود خلاصه که روز خوبی بود تازه اینو نگفتم وقتایی که کیف در مدرسه بودم یعنی وقتایی که ناهارمو همونجا میخوردم و مشقامو همونجا مینوشتم وقتی میومدم خونه سرما میخوردم ولی زودم خوب میشدم.

خداراشکرکلاسام انقدر ادامه دار شد تا کلاس اول به خیر و خوشی گذشت تا اینکه کرونا اومد و کلاس ها انلاین شد و کلاس تابستانه ام با خانم منصف شروع شد وبعد از اون خود کلاس دوم شروع شد و اونم با وجود کرونا و فوت شدن بعضی از هم وطن ها که نمیخوام تو این مطلب که خودم دربارش مینویسم صحبت کنم به خیر گذشت و رفتم کلاس سوم همچنان انلاین بود اما خیلیییی خوش گذشت دو ماه بعد از عید 1401مدرسه هاباز شد وبعد از چندیییییییین وقت دوستامو از نزدیک دیدم سال 1400 تولدم رو با یک سری از دوستای پیش دبستانیم و دوتا از بچه های دوستای بابام گرفتم تم من موانا بود خوشبختانه تمام کادو هامو دوست داشتم اما کادوی مامان و بابام از همه خاص تر بود مامانم عروسک های تمم رو بهم هدیه داد و بابام یه تبلت و واقعا سوپرایز شدم اون سال خیلی خوش گذشت خلاصه مدرسه ها تعطیل شد و کلاس چهارم شروع شد همه ی دوستان کلاس سومم اونجا بودن به غیر از دو سه تاشون و بجای اون دو سه تا یک نفر جدید تازه به این مدرسه اومده بود و الان دوست جون جونی منه سال چهارم اولین بار بود که چند معلمه بودم و خیلی تجربه ی باحالی بود بعضی وقت ها که من و بچه ها میخواستیم یدونه یا دوتا از معلم ها مشق ندن مشق های درسهای دیگه رو زیاد میکردیم تا بگیم مشقامون زیاده و شما مشق ندین امیدوارم معلم هام این مطالب رو نخونن که حسابی از دست ما دهه نودی های گودزیلا کفری میشن و سال دیگه باهامون قهر میکنن  الان درتعطیلی بعد از کلاس چهارم به سرمیبرم که  خوشبختانه 4 ماه مونده  به اول مهر و مدرسه ها شروع میشه

راستی از کلاس موسیقی ام براتون نگفتم من از 4 سالگی شروع کردم به کلاس ارف رفتن من اول بلز میزدم بعد فولوت واخری تبلک بود من کنسرت هم داشتم من در کنسرت بلز میزدم و حالا دارم ویولن میزنم و توی ل ویولن دو هستم و دیگه اخراشه تشکر میکنم از استادخوبم با بت زحماتش و الان یک کتاب دیگه بهم اضافه شده و اسمش دنیای زیبای ویولن هست در این کتاب قطعه های معروف خارجی و ایرانی هست

امسال تولدم رو با هم خانواده ی بابام گرفتیم هم مامانم

متاسفانه توی سال 1401 خیلی ها کشته شدند ولی من امیدوارم موقع تحویل سال 1403 همه ی مردم ایران بگن امسال چه سال خوبی بود یک نفر بگه بیماری یکی از عزیزانم یا خودم خوب شد یا یک نفر بگه اون چیزی که دزد دزدیده بود رو پس گرفتم یا یک نفر بگه امسال ماشین و خونه خریدم یا یک نفر بگه امسال کسب و کار رونق داشت و صدهاهزار نفر چیز های متفاوتو خوبی درباره ی سال 1402 بگن حتی یک بارهم به اینکه خودم وبلاگم رو اپدیت کنم هم فکر نکردم ممنون از مامان و بابام که توی وقت و بی وقتی خستگی و سرحالی وبلاگم رو اپدیت کردن و با اینکه من اذیتشون میکردم  بازهم برام میومدن و برام مطلب مینوشتن چند وقت پیش اومدم به وبلاگم یه سری بزنم تقریبا تو همه ی مطلب ها بابام اولش رو با عذر خواهی اینکه دیر به دیر میاد شروع میکنه بابای عزیزم مهم نیست چند وقت یه بار میومدی سر وبلاگم مهم اینه که خاطرات من برات ارزشمند بوده و میخواستی اینا ثبت بشه و انقدر اهمیت داشته که ساعت 2 و 3 شب هم برام مطلب مینوشتی دوست دارم ممنون از کسانی که تا الان مطالب من رو دنبال میکنن دیگه چیزی یادم نمیاد که بنویسم پس خداحافظ تا مطلب بعدی😍

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)