داناکداناک، تا این لحظه: 11 سال و 5 ماه و 15 روز سن داره

دنیای داناک

پدری که هنوز کودک است2

1393/9/4 21:18
نویسنده : Danak
690 بازدید
اشتراک گذاری

گلبنم،

 

سرفراز و مسرورم ***که ز تقدیرمیدهی پندم

 

میدرخشی به صبح بیداری ***از درخشیدن تو خرسندم

 

تو نگاهت به سوی آینده ***من به سوی گذشته ، دلبندم

 

میگشایی تو لای پنجره را ***و من آن را دوباره میبندم

 

تو به افکار کهنه می تازی *** من به افکار تازه میخندم

 

از تو تا من هزار دره ره است ***من به آن پل ز عشق میبندم

 

بازبان نگاه میپرسی ***که چه طرحی ز نو در افکندم

 

نازنین ، نازنین سخت و سبزکوشیدم ***عشق و علمی به هم بپیوندم

 

از دل باغ خسته ایران ***من علفهای هرزه میکندم

 

تو درو کن گلم دوباره بپاش  *** بذر عشقی که من پراکندم

 

تو کنون سوی قله می تازی *** من سرازیر از دماوندم

 

پرچمی را که از پدر دارم *** زمن اکنون بگیر فرزندم

 

ازخداوند تازه میآیی *** من ولی راهی خداوندم

 

                               niniweblog.com

دومین سالروز تولدت مبارک دخترم

 

خیلی وقت بود فکر میکردم این پست رو با چه مقدمه ای شروع کنم ،

 

چند روز پیش وقتی عمو احسان این شعر را با صدای زیبای شاعرش

 

برام گذاشت گوش کردم خیلی لذت بردم،تصمیم گرفتم

 

با شعری از شاعر معاصر زنده یاد مجتبی کاشانی  شروع کنم

 

دو سال گذشت

 

دو سال با تجربیات تلخ وشیرین گذشت در کنار تو

 

تو هرروز بزرگتر میشی و ما هر روز پیرتر

 

این قانونه،یه قانونه ناگزیر ولی شیرین

 

ما میدونیم که هر لحظه داره از عمرمون کم میشه ولی شیرینه چون انگار که خداوند

 

وقتی با گذر زمان اون وقتی که شور نشاط جوانی رو از آدم میگیره یه هدیه بهش میده

 

که  اون هدیه را ما صدا میزنیم داناک.

 

هدیه آسمونی من

 

حرفام زیاده و فرصت کم،

 

این وقت کم، حتی اگه به وسعت 34سال باشه بازهم کمه،

 

چون انگار که حرف جاهای خالی رو پر نمیکنه،

 

انگار که باید هرچیزی رو جای خودش بهت یادبدیم

 

الان که برات مینویسم هوا سرد وبارونیه یه روز واقعا پاییزی

 

مثل همون  2سال پیش که تو مهمون دلمون شدی

 

و دلم گرمه که تو هستی، هستتتتتی

 

هستی من (به قول خودت همه چیه باباجان)

 

مبادا رنجور زمانه باشی

 

مبادا دلگیر روزمره گی شده باشی

 

مگه من به تو نگفته بودم که باید توی لحظه زندگی کنی،شاد باشی ، لذت ببری

 

نگفته بودم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟!!!!!!!!!

 

فرزندم،خدای دیروز و امروز خدای فردای توست

 

پس نگران هیچ چیز نباش چون همیشه خدای تو با لبخند نگاهت میکند

 

فقط کافیست به آن لبخند بزنی و ببینی که بهشت موعود با تمام امکانات در کف دستان توست

 

تمام زندگیِم ،

 

مبادا روزی برسد که خودت را با کسی مقایسه کنی

 

مبادا احساس کنی که چیزی از شخصی کم داری

 

چرا که انسانیت بزرگترین داشته هاست

 

داشته های تو در ابتدای جوانی تقدیر توست

 

تقدیری که خداوند هستی،خانواده،اجتماع ، حتی جبر جغرافیایی برای تو نگاشته

 

ولی داشته هایت در واپسین روزهای جوانی تصمیم و تقصیر توست

 

چه زیباست که وقتی انسان به میانه راه زندگیش رسید

 

با خود بگوید چیزایی که امروز دارم حاصل تلاش و خلاقیت خودم بوده است

 

نه اینکه بگوید  وای برمن ، چقدر اشتباه کرده ام .

 

وذهن خود را لبریز از نبایدها و شایدها و ای کاشها کند

 

پس یاد بگیر ،تجربه کن، قوی باش و مسولیت زندگیت را تماما بپذیر

 

چرا که آتچه امروز در 35 سالگی داری لیاقت تو بوده نسبت به داده هایت

 

دخترم ،

 

تمام تلاشم را خواهم کرد در مرور زمان هر آنچه یاد گرفتم را به تو بیاموزم 

 

ولی اینکه تو چقدرشبیه آرمانهای من خواهی شد بسته  به اراده توست

 

هیچگاه نخواسته و نمیخواهم تو قسمتهای ناتمام وجودم باشی،نمیخواهم فرشید باشی

 

میخواهم داناک باشی ، میخواهم در هر موقعیت که هستی

 

(ثروت کم یا زیاد،سواد کم یا زیاد،شغل باکلاس یا معمولی)فرقی ندارد

 

راضی باش از گذشته ، لذت ببر از حال ، امید داشته باش به آینده.

 

 

فقط بهترین باش از نظر خودت.

پسندها (1)

نظرات (0)