آگهی فروش!!!!!!!!!!
داناک بابا
دختر خوبم سلام
دخترم ، نهمین ماهگرد تولدت مبارک..
البته این روزا دل و دماغ برامون نذاشتی ...14روز تمام
(گلاب بروی خوانندهها)
ا....هال ، بیچارمون کرد چندین بار دکتر بردیمت کلی دارو بهت دادیم ...کلی پرهیز
غذاییداری...مامانت با زحمت روزانه چند لیتر ors توی حلقت میکرد...ولی هیچ چیز
افاقه نکرده و تو هر روز بهتر که نشدی هیچ بدتر هم شدی ....
مادر بزرگا میگن مال دندوناته ولی دکترخوبت از اول گفت این یه مدل ویروسه که باید
دوره 14 روزه خودشو بگذرونه (ما که نفهمیدیم ... فقط میدونیم هرچی بود که خیلی
بدبود).
اصلا چطوره حالا که این قدر مارو آذار میدی و اذیت میکنی و هر روز یه ماجرا برامون
درست میکنی و مساله طاها فراهانی (بچه دزدیده شده www.92329.blogfa.com/)به خیر و
خوبی گذشت بیایمو اعلام فروشتو رو توی روزنامه چاپ کنیم ؟؟؟؟؟؟!!!!!!!!!!!!!!!!! هان.......؟؟؟؟؟
پنجاه میلیون چطوره ؟؟؟؟؟؟؟؟
نه نمیخرن .........
همون پنج میلیون که طاها را فروخته بودن قبوله.............
نمیخرن؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
جهنم از ضرر... پنجاه هزار تومان هم قبوله ........
البته خریدار محترم گفته باشم ... جنس فروخته شده به هیچ عنوان پس گرفته
نمیشود.
.
.
.
.
ناراحت نشو دختر گلم.......... شوخی کردم بابا................
ما دخترگلمون رو با هیچ چیز عوض نمیکنیم.....................
با همه استرسها ،با همه شب بیداریا ،با همه این مریضیا باز هم تو دوست داشتنی
ترینموجود دنیایی برای من و مامانت .
ولی واقعا این چند روز حالت بد بوده و امیدواریم که دیگه هیچ وقت اینقدر حالت بدنشه
دخترنازم. البته الان هم خوب خوب نشدی ولی امید واریم که زودتر کاملا خوب بشی.
اینقدر وقت مامان رو پر کردی که با اینکه اینترنت خونه درست شد ولی مامانت
نمیرسه برات وبلاگ بنویسه حتی این ماه آمار عکسهات خیلی پایین بود.
زود زود خوب شو بابا..........
و اما کارای جدیدت..............
الان دیگه سینه خیز رو راحت میری و چهار دست وپا هم چند قدم که رفتی استراحت
میکنی و دوباره راه میفتی میری بدون اینکه باصورت پخش زمین بشی .
هرکسی بگه خداحافظ... تو براش بای بای میکنی...
وقتی چشمت به آیفون میفته میگی دد دد دد آخه هر چی خیابون رو از توش نگاه
میکنیسیر نمیشی...
دیگه...........................
با دوتا دستای کوچولوت میخوای بشکن بزنی...
چند روز پیش میخواستم یا تورو اینقدر بزنم که دلم حال بیاد یا اینکه خودمو بکشم از دستت....
اونروز که داشتم یه مساله جدی رو با مامانت میگفتم و تلاش میکردم که حرفم به
کرسی بشینه..........
وسط بحث که رسیدم ....
همون موقعی که دیگه داشت جواب میدادومیگم ......
یهو تو یه نگاه زیرکانه کردی و با خنده گفتی .......
هه هه هه....
و در همون لحظه بود که ما دوتا مردیم ازخنده و تمام بحثمون هم بی نتیجه
موند........
ولی خیلی حرکتت ماه بود....
کلی خندیدیم
دختر گلم میبوسمت.........